سیاست‌گذاری جنگ شناختی؛ گذار از فرماندهی و کنترل به رهبری چند کنشگری
کد مقاله : 1037-CCCW-FULL (R1)
نویسندگان
ولی اله وحدانی نیا *
عضو هیئت علمی دانشگا فرماندهی و ستاد ارتش
چکیده مقاله
مقدمه: مقاله حاضر، روایتی معرفت‌شناسانه از پیچیدگی بافتاری سیاست‌گذاری جنگ‌ شناختی است که بر ضرورت گذار پارادایمی از رهبری سنتی فرماندهی و کنترل به رهبری چند کنشگری تأکید دارد.
روش: این قلمرو موضوعی، با رویکردی استقرایی، با کمک نرم‌افزار اطلس.تی.آی، از سه مسیر موازی 1- مرور متون 2- مطالعه تجارب موردی 3- مصاحبه با صاحب‌نظران، واکاوی گردیده است.
یافته‌ها: ماهیت جنگ شناختی، بازنگری در پارادایم‌های سنتی رهبری جنگ را ایجاب می‌کند. مدل‌های فرماندهی و کنترل که به‌شدت بر ساختارهای سلسله‌مراتبی و تصمیم‌گیری متمرکز متکی هستند، در عرصه جنگ شناختی که با جریان سریع اطلاعات، تکثر کنشگران و عملیات غیرمتمرکز مشخص می‌شود، ناکافی و نارسا هستند در عوض، چارچوب‌های رهبری چند کنشگری، امکان سازگاری و پاسخگویی بیشتر کنشگران درگیر در جنگ را فراهم می‌کنند و بازیگران متنوع را قادر می‌سازند تا بجای اتکا به یک ساختار فرماندهی واحد، مشارکتی یکپارچه در جنگ شناختی داشته باشند. ادغام فناوری‌ها مانند هوش مصنوعی نه‌تنها با اصول و ماهیت جنگ شناختی همخوانی دارد بلکه از گذار به رهبری چند کنشگری حمایت می‌کند.
نتیجه‌: گذار از فرماندهی و کنترل به رهبری چند کنشگری جنگ شناختی صرفاً یک تنظیم تاکتیکی نیست؛ بلکه نمایانگر یک تغییر بنیادی در مفهوم‌سازی و اجرای سیاست جنگ است. ادغام فناوری‌ها با شناخت انسان و پیچیدگی رهبری این‌گونه جنگ‌ها، می‌تواند به سازمان‌های نظامی کمک کند تا کارایی خود را در میدان جنگ‌ افزایش دهند. درعین‌حال، نگرانی‌های اخلاقی قابل‌توجهی در باب حریم خصوصی و فرسایش آزادی فردی و استقلال جوامع به‌واسطه سلطه بر فرآیندهای تفکر و ادارک آن‌ها وجود دارد.
کلیدواژه ها
سیاستگذاری، جنگ شناختی، فرماندهی و کنترل، رهبری چندکنشگری
وضعیت: پذیرفته شده مشروط برای ارائه شفاهی